پایگاه شهید ابراهیم هادی

سلام بر ابراهیم

طبقه بندی موضوعی

۰

شهید ابراهیم هادی

محور همه فعالیت هایش نماز بود. ابراهیم در سخت ترین شرایط نمازش را اول وقت می خواند. بیشتر هم به جماعت و در مسجد.

دیگران را هم به نماز جماعت دعوت می کرد.

مصداق این حدیث بود که امیرالمومنین (ع) می فرمایند:  هر که به مسجد رفت و آمد کن از موارد زیر بهره می گیرد:« برادری که در راه خدا با او  رفاقت کند.، علمی تازه، رحمتی که در انتظارش بوده، پندی که از هلاکت نجاتش دهد، سختی که موجب هدایتش شود و ترک گناه»

ابراهیم حتی قبل از انقلاب، نماز های صبح را در مسجد و به جماعت می خواند.

رفتار او مار به یاد جمله معروف شهید رجائی می انداخت؛«به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است.»

بهترین مثال آن ، نماز جماعت در گود زورخانه بود. وقتی کار ورزش به  اذان می رسید، ورزش را قطع می کرد و نماز جماعت را بر پا می نمود.

بارها در مسیر سفر، یا در جبهه، وقتی موقع اذان می شد، ابراهیم اذان می گفت با توقف خودرو، همه را تشویق به نماز جماعت می کرد.

صدای رسای ابراهیم و اذان زیبای او همه را مجذوب خود می کرد.

او مصداق این کلام نورانی پیامبر اعظم (ص) بود که می فرمایند: « خداوند وعده فرموده، موذن و فردی که وضو می گیرد و در نماز جماعت مسجد شرکت می کند، بدون حساب به بهشت ببرد.»

ابراهیم در همان دوران با بیشتر بچه های مساجد محل رفیق شده بود.

او از دوران جوانی یک عبا برای خودش تهیه کرده بود و بیشتر اوقات با عبا نماز می خواند.


***


سال 1359 بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد.

ابراهیم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف می کرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار.

بچه ها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچه ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه هایشان رفتند.

ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه ها ، همان ساعت می رفتند معلوم نبود برای نماز بیدار می شدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه ها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان قضا نشود.


***


ابراهیم  روز ها بیسار انسان شوخ و بذله گویی بود. خیلی هم عوامانه صحبت می کرد.

اما شب ها معمولا قبل از سحر بیدار بود و مشغول نماز شب می شد. تلاش هم می کرد این کار مخفیانه صورت بگیرد. ابراهیم هرچه به این اواخر نزدیک می شد. بیداری سحرهایش طولانی تر بود. گوی می دانست در احادیث نشانه شیعه بودن را بیداری سحر و نماز شب معرفی کرده اند.

او به خواندن دعا های کمیل و ندبه و توسل مقید بود. دعا ها و زیارت های هر روز را بعد از نماز صبح می خواند. هر روز یا زیارت عاشورا یا سلام آخر آن را می خواند.

همیشه آیه وجعلنا را زمزمه می کرد. یکبار گفتم: آقا ابراهیم این آیه برای محافظت در مقابل دشمن است، اینجا که دشمن نیست!

ابراهیم نگاه معنی داری کرد و گفت: دشمنی بزرگتر از شیطان هم وجود دارد!؟


***

یکبار حرف از نوجوان ها و اهمیت نماز بود. ابراهیم گفت: زمانی که پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم. شب اول ، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم. به محض اینکه خوابم برد، در عالم رویا پدرم را دیدم!

درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت به سمت اتاق آمد. روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرف های زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود بلند شدم، وضو گرفتم و نمازم را خواندم.


***

از دیگر مسائلی که او بسیار اهمیت می داد نماز جمعه بود. هرچند از زمانی که نماز جمعه شکل گرفت ابراهیم در کردستان و یا در

جبهه ها بود.

ابراهیم هر زمان که در تهران حضور داشت در نماز جمعه شرکت می کرد. می گفت: شما نمی دانید نماز جمعه چقدر ثواب و برکات دارد.

امام صادق (ع) می فرمایند:«قدمی نیست که به سوی نماز جمعه برداشته شود، مگر اینکه خدا آتش را بر او حرام می کند.»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی