تابستان 1358 بود. بعد از نماز ظهر و عصر جلوی مسجد سلمان ایستاده بودیم. داشتم با ابراهیم حرف می زدم که یکدفعه از دوستان با عجله
آمد و گفت: پیام امام رو شندید؟!
با تعجب پرسیدم: نه ، مگه چی شده؟!
تابستان 1358 بود. بعد از نماز ظهر و عصر جلوی مسجد سلمان ایستاده بودیم. داشتم با ابراهیم حرف می زدم که یکدفعه از دوستان با عجله
آمد و گفت: پیام امام رو شندید؟!
با تعجب پرسیدم: نه ، مگه چی شده؟!